نظرات شما عزیزان:
مردی نزد روانپزشک رفت و از غمی که در سینه داشت سخن گفت. روان پزشک پاسخ داد : در شهر دلقکی ست که مردم را میخنداند و شاد میکند نزد او برو تا غم خود را فراموش کنی ، مرد لبخند تلخی زد و گفت : من همان دلقکم!!!ممنونم داداشی که بهم سر میزنی
سلام داداش محمد...ممنونم که به وبلاگم سر زدی...با افتخار لینکت کردم...ممنون میشم لینکم کنی